rosha farahbakhsh

انجام ازمایش غربالگری و رفتن برای اولین بار به کرج

امروز صبح دخترم با خاله معصوم و باباش رفتند درمانگاه سمرقندی برای انجام ازمایش غربالگری امشب همه وسایلمونو جمع کردیم که به کرج بریم حدودا ساعت 11 شب به سمت کرج حرکت کردیم و ساعت 1 به خونه بابا محسن رسیدیم و برای اولین بار دخترم به شهر خودش پا گذاشت و اون شب کلی مامان مهین و بابا محسن با دخترم بازی کردن دخترم امروز 6 روزش شده
31 مرداد 1394

اولین لبخند روشا جووووووووون

امروز دخترم 5 روزشه و این عکسو وقتی اولین لبخنشو خونه بابا محمد ساعت 3 نصف شب زد عمه مینو ازش انداخته خیلی قشنگ توی خواب خندیده دخترم  وقتی عکسشو میبینم انرژی میگیرم دخترم ممنون که هستی و با وجودت به همه ما حس خوشحالی و خوشبختی هدیه دادی
30 مرداد 1394

روشا یک روزه میشود

روشا خانم که ما اسمشو گذاشتیم هدیه خداوند در بیمارستان الغدیر واقع در رسالت میدان الغدیر به دنیا امد و فردای ان روز پس از مرخص شدن از بیمارستان به خانه بابا محمد رفتیم که خاله منصوره برای اولین بار روشا خانم رو به حمام برد دخترم از حمام که امد خیلی تمیز و خوردنی شده بودوبا چشمای گیراش بهم نگاه میکرد خیلی حس خوبی بود دخترم یک روزش شده بود عزیزم یک روزگیت مبارک
26 مرداد 1394

روز دختر و به دنیا آمدن دخترم

سلام در تاریخ 1394/05/25 که روز دختر هم هست خداوند هدیه ای زیبا به من و دانیال عطا فرمود و روشا خانم به صورت اورژانسی چشم به این دنیا باز کرد صبح من برای انجام ازمایش قند به بیمارستان رفتم که دکترم رو اونجا دیدم و از دیشب احساس میکردم تکونهای روشا خانم کمتر شده رفتم پیش دکتر و بهش این قضیه رو گفتم دکتر به من 27 وقت زایمان داده بود خلاصه خانم دکتر بعد از معاینات گفتند روشا خانم به صورت اورژانسی باید به دنیا بیاد من حدودا ساعت 11.20 رفتم اتاق عمل با استرس فراوان و گریه شدید و تا ساعت 11.45 من تونستم بهترین لحظه زندگیم یعنی دیدن صورت دخترم رو تجربه کنم خیلی حس قشنگ و خوبیه وقتی بعد از 9ما انتظار صورت فرزندتو  میچسبونن به صورتت تو...
25 مرداد 1394
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به rosha farahbakhsh می باشد